درّهی حصار منطقه وسیعی کوهستانی است به طول تقریباً 70 کیلومتر و 2 الی 18 کیلومتر پهنا كه رودخانههای كافرنهان،قرهتاغ و رودخانه شیرکنت از آن میگذرد.مردم در این منطقه در اوایل عصر حجر، 3 الی4 هزار سال قبل از میلاد ساکن بودهاند. بعدها این منطقه بخشی از باختر و سپس بخشهای یونانی-باختری و کوشان میشود. آثار باقیمانده از سنگچینهای گرد و مستطیل شکل ساخته دست بشر در مناطق باستانی که در میان ساکنین محلّی به تيپا معروف هستند در تعداد زیادی از باستانشناسیها یافت شده که گواه این موضوع هستند.
حصار سرزمینى حاصلخیز و مرغوب است و از دیرباز در آنجا زعفران میکاشتند. در اطراف حصار جنگلهاى نه چندان بزرگى هست که در آنها گیاهان دارویى و درختهایى مانند: پسته وحشى، گردو، چنار، بید و سنجد، میروید. فسفر، زغالسنگ، آهک، مواد خامى که در صنایع آهنگرى کاربرد دارند، آنتیمون و روى از منابع زیر زمینى حصار میباشند. شهر حصار در 30 کیلومترى مغرب شهر دوشنبه و در ارتفاع 675 مترى از سطح دریا واقع است. اهالى حصار مانند تمام مردم تاجیکستان مسلماناند و به زبان تاجیکى سخن میگویند.
مجتمع معماري قلعه حصار در ناحيه حصار (قرنهاي 1، 2، 12، 16، 17، 19 و 20)
خط آنها تا سال 1307شمسي(1928ميلادي) فارسى بوده و سپس به تدریج تبدیل به خط جدید تاجیکى بر مبناى خطّ لاتینى شد و اکنون خط سیریليك است. ترکیب جمعیّتى آن را همانند تمام کشور تاجیکستان، تاجیکها و ازبکها و مهاجرانى چون عربها، روسها، اوکراینیها، آلمانیها، بلاروسها، یهودیها، تاتارهاى کریمه، ارمنیها و گرجیها تشکیل میدهند.
رصدخانه حصار با پژوهشهاى علمیاش در جهان مشهور است. مشهورترین اثر تاریخى حصار قلعه حصار است. حصار در روسى به صورت گیسار نوشته شده است. تا زمان حمله تیمور به ماوراءالنهر، در بیشتر نوشتههاى جغرافینویسان مسلمان نام شومان بهجاى حصار دیده میشود. مسلمانان اوّلینبار به سردارى والى خراسان در سال 85 در زمان خلافت عبدالملکبنمروان، به جنگ آخرون و شومان رفتند و پیروز شدند.
آثار باقيمانده از قلعه حصار
در این سال حجاجبن یوسف، مُفَضَّلبن مُهَلَّب را به حکومت خراسان گماشت. او براى توسعه قلمرو خود بادغیس و آخرون و شومان را فتح کرد. در سال 86 قتیبهبنمسلم باهلى، والى خراسان شد. زمانى که به سرزمین چغانیان رفت پادشاه چغانیان از او به گرمى استقبال کرد و چون میان این پادشاه و پادشاه شومان پیوسته دشمنى وجود داشت قتیبه عازم شومان شد و در سال87 با پادشاه شومان به نام باغیلستان/ قیسشتان/ قیلستان در برابر دریافت جزیه مصالحه نمود. در سال 91 قتیبهبن مسلم شومان را مجدداً محاصره کرد زیرا حكمران آن کارگزار قتیبه را از آنجا بیرون رانده و خراجى را که هر سال میپرداخت نپرداخته بود. اهالى شومان نیز فرستاده قتیبه را به قتل رساندند. خود قتیبه عازم شومان شد و دژ آنجا را گشود و لشکریان آن را کشت و زنان و کودکان را به اسارت گرفت.
پس از فتح شومان این شهر از مرزهاي مهم مسلمانان در برابر ترکان غیرمسلمان شد. در نیمه قرن سوّم ابنخردادبه و قدامهبنجعفر از شومان نام برده و فاصله آن را تا واشجرد/ واشگرد چهار فرسخ نوشتهاند. در اواخر این قرن جیهانى مسافت بین چغانیان تا شومان را دو منزل و فاصله شومان تا واشگرد را دو روز تخمین زده است.
نوحبن نصر سامانى، امیرحمید و ابوعلى چغانى را در سرزمین چغانیان شکست داد و ابوعلى به شومان در دوازده فرسنگى چغانیان، رفت. در همین دوران ابوعلى چغانى به کشتن کسى به نام مهدى فرمان داد که داعیه پیغمبرى داشت و بسیارى از مردم از جمله اهل شومان به وى گرویده بودند. سر مهدى را براى ابوعلى به شومان فرستادند. در نیمه قرن چهارم اصطخرى شومان را از شهرهاى ماوراءالنهر ذکر کرده و نوشته از واشجرد و شومان تا نزدیکى چغانیان کشت زعفران متداول است و آن را به دیگر مناطق صادر میکنند.
ابنحوقل نیز مطالب اصطخرى را تکرار کرده و نوشته از چغانیان تا شومان دو مرحله و از شومان تا اندیان یک روز راه است. نویسنده حدودالعالم، شومان را شهرى استوار خوانده که گرد آن بارهاى کشیده شده و داراى کهندژى بر ستیغکوه و چشمهاى بزرگ در درون کهندژ است. در این کتاب از محصول فراوان زعفران آن نیز یاد شده است. در اواخر قرن چهارم، مقدّسى شومان را از شهرهاى کوره چغانیان نوشته و آنجا را آباد و خوش آبوهوا وصف کرده است.
منطقه حصار - مدرسه نو
در قرن ششم، ادریسى شومان را شهرى متوسط با جمعیت زیاد و بازرگانان و بازارهاى پر رونق وصف کرده و نوشته این شهر داراى بناهاى گلى است، و برگرد شهر حصار و دیوار بلندى هست.
در قرن هفتم، یاقوت حموى درباره اهالى شومان نوشته است، که اهالى آنجا سرکش و بر سلطان خویش متمردند. وى شومان را اندکى کوچکتر از ترمذ معرفى کرده است.
در قرن هشتم، ابوالفداء شومان را از اقلیم چهارم و ضمن شهرهاى چغانیان معرفى کرده است. وى نیز، مانند یاقوت حموى، نوشته است که اهالى آن از پادشاه سرپیچى میکنند. حمداللّه مستوفى در کتاب نزهة القلوب، ذیل واژه قوادیان، برخى شهرها، از جمله شومان و واشجرد، را از توابع قوادیان دانسته است. از 759 به بعد که شومان به دست امیرحسین، برادرزن تیمور، افتاد در متون از شومان نامى نیست و به جاى آن نام حصار یا حصار شادمان به كار رفته است.
در 767 امیرحسین با تیمور، برضد مغولان، متّحد شد و لشکر عظیمى از شهرهاى زیر سلطه خود فراهم آورد، که در این میان از شهر حصارشادمان نیز یاد شده است.
شرفالدّین علىیزدى، در وصف جنگهاى امیرتیمور بارها از حصار نام برده است. در جنگهاى تیمور از قلعه حصار فراوان یاد شده است. در این دوره، حصار از زرّادخانههاى تیمور بود و در ضرّابخانه این شهر سکّه ضرب میشد. در اواخر قرن سیزدهم/ نوزدهم وامبرى نوشته که حصار به داشتن کاردهاى تیز و شمشیرهاى برّان معروف است. پس از درگذشت تیمور، پیرمحمّد به همراهى نیرومندترین سرداران خود مجدداً نیروهاى خویش را گرد آورد و حصار شادمان را اشغال کرد. در 809 پیرعلى تازسلدوز و گروهى از امیرانش پیرمحمّد را به قتل رساندند.
نماي ورودي قلعه حصار از داخل قلعه
در 873 پس از مرگ سلطان ابوسعید میرزا آخرین پادشاه از سلسله تیموریان فرزندش سلطان محمود میرزا از سمرقند به همراه خسروشاه و چند تن دیگر به حصار رفت و در آنجا بر تخت نشست. وى تا 899 بر ولایتهاى ترمذ، چغانیان، حصار و بدخشان تا کوتَل هندوکش حکومت راند.
در 901 سلطان حسین میرزا بایقرا براى گشودن برخى شهرهاى فرارود عازم حصار شد و دژ حصار را محاصره کرد و لشکریان حصار سرانجام تسلیم شدند. در 906 شیبک خان ازبک، بابرشاه را شکست داد و سمرقند را تختگاه خود کرد و سپاهیان ازبک به شهرهاى فرارود از جمله حصار لشکر کشیدند و آن نواحى را زیر فرمان خود درآوردند. ابرشاه، به کمک سپاهیانى که از شاه اسماعیل اوّل صفوى گرفت افزون بر جاهاى دیگر حصارشادمان را نیز تصرف کرد. در جدال میان بابرشاه و شیبانیان حصار تخریب شد و قحطى مردمِ آن دیار را به مردهخوارى واداشت و از مردم حصار بیش از شصتتن باقى نماند.
در روزگار فرمانروایى عبیداللّهخان شیبانى (947ـ959) شخصى به نام محمّد هاشم سلطان بر حصار حکم میراند و چون از طاعت عبیداللّهخان سرپیچید خانشیبانى به حصار لشکر کشید و او را از آنجا بیرون راند. پس از برافتادن دولت شیبانى حصار به دست قبایل ترکمنیوز افتاد و مانند یکى از چهار بیگنشین بخارا مستقل شد. در 1150 رضا قلیمیرزا فرزند نادرشاه افشار حصارشادمان را تصرّف کرد.
در قرن سیزدهم شهرسبز و شهرحصار از شهرهایى محسوب میشدند که مردمان ناراضى از حکومتهاى خود به آنجا پناه میبردند. در قیام باسماچیان حصار نقشى حساس داشت. در 1302ش (1923م) وادى حصار محلّ استوار نیروهاى اصلى باسماچیان بود. در 1305ش (1926م) ابراهیمبیگ (آخرین حاکم حصار) از نیروهاى بولشویک شکست خورد و به افغانستان گریخت.
از جمله عرفا و نویسندگان حصار، ميتوان از یعقوب چرخى (متوفى 851) نام برد. وی از اهالی چرخ و دست پروردۀ خواجه علاءالدّين است و از محضر علمای بزرگ هرات و بخارا کسب فيض کرد و برای ادامه تحصيل به مصر رفت و از محضر علمای آنجا هم بهره برگرفت و در علوم ظاهر به سرحدّ کمال رسيد. آنگاه به وطن بازگشت و کمر خدمت خواجه بهاءالدّين نقشبند را بر ميان بست و از محضر خواجه علاءالدّين عطّار خليفۀ او استفاده کرد و نيز به امر خواجه بهاءالدّين به حضور شيخ تاجالدّين کولکی که از اولياء الله بود رفت و پس از درک صحبت وی ديگر بار ملازمت شاه نقشبند اختيار کرده به هدايت او در علوم ظاهر و باطن بهرۀ تمام يافت. وفات خواجه يعقوب به سال 851 در قريۀ هُلغَتو اتفاق افتاده و آرامگاهش در همانجاست و تاريخ رحلت او «شمس الهدايت» است.مزار و مدفن حضرت مولانا یعقوب چرخی رحمه الله علیه ـ نزدیکی شهر دوشنبه
در قرون وسطی حصار به علّت تولید صنعت در خاورمیانه معروف بود و بازار غنی داشت. فرمانروای شهر یکی از 28 مالک شهر امیرنشینبخارا بود. در اوایل قرن20 حصار در شرایط فروپاشی شدید قرار داشت. قسمت باستانی شهر و معماری آرامگاههای عصرهای مختلف که تا کنون حفظ شدهاند؛ در منطقهاي به وسعت حدودا 86 هکتار قرار گرفته است. یک بنا با معماری اصیل اطراف قلعهی حصار ساخته شده است، جایی که کاخ حاکم کلّ بخارای شرق یکی از با نفوذترین نجیبزادگان بخارای امیرنشین واقع شده و از جاذبههای منحصر به فرد است. دروازههای آن از خشت پخته درست شده و توسط دو برج استوانهای شکل که با یک پنجرهی نوک تیز و طاق به هم متصل شده از استحکامات حلقهای شکل بیرونی جدا شدهاند. تپّه شیبدار جایی است، که قلعه زمانی در آنجا واقع شده بوده و جلوی آن ترانسهایی با نمای آجری ساخته شده بوده است. دروازه و قلعههای حصار از لحاظ ظاهر و شیوهی ساخت بسیار شبیه به دروازههای بخارا در قرون18و19 است.
بهترین ساختمانهای حفظ شده عبارتاند از: یک مدرسهی قدیمی (قرن 16 تا 17)، یک ساختمان گنبدی شکل با یک حیاط عریض و حجرههای داخلش، یک ساختمان کتابخانه و یک مدرسهی جدید از قرنهای 17 تا 18 که فقط دو طبقه در جلوی سمت چپ دارد. همه ساختمانها به بناها در بخارا و سمرقند شباهت دارند و بازسازی شدهاند و امروزه برای بازدیدکنندگان قابل دسترس هستند. در اوایل قرن20 مدرسه 100 تا 150 دانشآموز داشت. کلاسها در مدرسه در سال1921 پایان یافتند.
در جنوب مدرسهی قدیمی آرامگاه مخدوم اعظم (بزرگترين ارباب) از قرن 16 تا 17 قرار دارد. بزرگترین ارباب یک اسم یا عنوان یا یک لقب فرد خاص شناخته شدهای نیست. جالب اینجاست که در آسیای مرکزی مجموعههای بسیاری با این نام وجود دارد که به افراد و شرایط و اشکال دینی واقعی مربوط است. هنوز محققین به دنبال آن هستند که مشخّص کنند دقیقاًٌ چه کسی در آرامگاه حصار به خاک سپرده شده است اگر چه چندین نظریه و حدس وجود دارد.
در آنجا یک آرامگاه محلّی جالب توجّه دیگری از قرنهای12 تا 16 وجود دارد. یک مسجد با طاق گنبدی. نامگذاری مسجد به خاطر نیمهی پایینی دیوار آن است، که از سنگ ساخته شده است. حجرههای پیچدرپیچ به منظور بهتر کردن ویژهگیهای صدا در داخل مسجد جایی که محل ایراد خطبهها و دعاها بوده است طراحی شدهاند.
کاروانسرای خشتی در نگاه اوّل چیز خاص و جذّابی به نظر نمیآید. اگرچه به دلیل زحمت و کار بسیار طاقتفرسای مردم برای بنا و استقرار آن ارزش این را دارد که مورد توجّه قرار گیرد. در ابتدا در قرن 17 تا 18 این کاروانسرا فقط یک بنای ناقص بود. با زیرسازی و دیوارهای ساخته شده از آجر پخته که ارتفاعشان به بیش از 1متر نمیرسیده است. مرمّت کنندگان فقط یک عکس از سال 1913 که در آن کاروانسرا به صورت کامل نشان داده شده است داشتند و فقط بر اساس آن میتوانستند به مرمّت آن بپردازند. بعد از مطالعهی مفصّل دربارهی عکس و سندهای توصیفی ساختمانهای همسان، متخصّصان شروع به بازسازی کردند و نتیجه آن چیزی است که اکنون شما میتوانید با چشمان خودتان ببینید. ساکنین محلّی چندین افسانهی محلّی در رابطه با قلعهحصار نقل کردهاند. این که رستم و افراسیاب قهرمانان نامی شاهنامه ماندگار فردوسی در این جا رزم داشتهاند، يكي از اين افسانهها ميباشد.
در محل مدرسه كهنه، هم اكنون موزهاي وجود دارد. در اين موزه آثار كشف شده از محلّ قلعه حصار، و تعدادي از آثار كشف شده از منطقه حصار باستاني به نمايش گذاشته شده است. به دليل نبود فضاي مناسب براي موزه، از حجرههاي قديمي مدرسه، براي موزه استفاده شده است. موزه قلعه حصار - يكي از راهنمايان موزه در حال توضيح تاريخ منطقه حصار شومان
در محوطه بيروني، جشنها و مراسمات مختلف در مناسبتهاي گوناگون برگزار ميشود. خصوصاً در ايام نوروز همه ساله جشنهاي باشكوهي برگزار و اهالي روستاهاي مختلف منطقه حصار در جشنهاي زيبا و باستاني برگزار شده در اين منطقه شركت ميكنند.
برای رسیدن به بنای حصار یک راه این است که با وسایل حملونقل عمومی از دوشنبه به حصار بروید و سپس با ماشين و یا پیاده به سمت قلعه پیش بروید. کنار قلعه یک چایخانه در زیر سایهی دو درخت بزرگ چنار که 500 تا 700 سال سن دارند، وجود دارد. جایی که شخص میتواند در فضای باز بنشیند و غذاهای ملّی را امتحان کند و تشنگیاش را با چای سبز معطر رفع کند. برای بازدید از این اثر تاریخی با تور گروهی ازبکستان و تاجیکستان نازنیوز همراه شوید.
زنان روستايي منطقه حصار در حال دفنوازي-جشن نوروز1390 | عمليات بازسازي ديوارههاي قلعه حصار |
منبع: کتاب دیارتاجیکستان/گردآورنده: ج عابد خراسانی
دیدگاه خود را بنویسید