خاطره نویسی
شبی که چنگدو مرا گم کرد!
/post-964ساعت ۸ شب بود وقتی هواپیمایم در فرودگاه بینالمللی چنگدو شوانگلیو به زمین نشست. هوای شرجی سیچوان به صورتم چسبیده بود و بوی تند فلفل و ادویههای سیچوانی اولین چیزی بود که مرا به استقبال این شهر ۱۶ میلیونی آورد. با تاکسی به هتل اسکای تل در مرکز شهر رفتم. آسمانخراشی مدرن در میان جنگلی از نورهای نئونی که آسمان شب چنگدو را نقرهگون کرده بود. چنگدو، مرکز استان سیچوان، شهری است که سنت و مدرنیته در آن درهم آمیخته. از یک سو آسمانخراشهای شیشهای و از سوی دیگر خانههای قدیمی با سقفهای منحنی به سبک معماری سیچوانی. مردمش آرام و خونسردند، برخلاف شلوغی شهرهای شرقی چین مثل شانگهای. چهرهها بیشتر گرد و تپل، با پوستی گندمگون - یادگار آبوهوای مرطوب و ابری این منطقه.