* چومولونگما نام محلی قله اورست در منطقه تبت و چین میباشد.
قسمت هفتم: خیابان برخوار و آیین مذهبی کورا
صبح زود با طلوع آفتاب به دیدار معبد جوخانگ رفتم، قدیمیترین و مقدسترین معبد لهاسا که زائران تبتی با چرخهای دعا در دست، دور آن طواف میکردند. فضای پر از عطر چراغهای کرهای و صدای زمزمه مانتراها مرا به دنیایی دیگر برد. پس از چند ساعت گشتوگذار در اطراف معبد، تصمیم گرفتم برای صرف ناهار یک رستوران با غذای حلال پیدا کنم. آرم حلال بر بسیاری از رستورانها در شهر لهاسا دیده میشود. رستوران کوچکی در قلب لهاسا که متعلق به یکی از مسلمانان این شهر بود نظرم را جلب کرد. مسلمانان لهاسا، که به "کاچی" معروف هستند، قرنهاست در این شهر زندگی میکنند و ترکیبی منحصربهفرد از فرهنگ تبتی و اسلامی را ایجاد کردهاند.
این جامعه قرنهاست که در تبت ساکن شدهاند و با حفظ اعتقادات اسلامی خود، به بخشی جداییناپذیر از فرهنگ متنوع این منطقه تبدیل شدهاند. تاریخ حضور مسلمانان در لهاسا به قرنها پیش بازمیگردد، زمانی که بازرگانان کشمیری و ترک از جاده ابریشم گذر کردند و برخی از آنها در این شهر ماندگار شدند. واژه "کاچی" (Kachee)در زبان تبتی به معنای "مردم مسلمان" است و اشاره به این جامعه مذهبی دارد که علیرغم تفاوتهای دینی، به خوبی با فرهنگ تبتی آمیخته شدهاند. محله مسلمانان لهاسا در نزدیکی خیابان برخوار قرار دارد و مسجد بزرگ لهاسا که به سبک معماری اسلامی-تبتی ساخته شده، مرکز فعالیتهای مذهبی آنهاست.
مسلمانان کاچی در طول تاریخ خود نشان دادهاند که میتوانند در حفظ هویت اسلامی خود و همزیستی مسالمتآمیز با بوداییان تبتی موفق باشند. آنها در بسیاری از جنبههای زندگی روزمره، از پوشش گرفته تا معماری، تأثیرات فرهنگ تبّتی را پذیرفتهاند، اما اصول دین اسلام را حفظ کردهاند. مثلاً زنان کاچی معمولاً چادر نمیپوشند، اما از پوشش محلی تبتی با حجاب اسلامی استفاده میکنند. غذای آنها ترکیبی از ذائقه تبتی و اسلامی است؛ در حالی که گوشت حلال مصرف میکنند، بسیاری از غذاهای محلی تبّتی را با تغییراتی که مطابق با شریعت اسلام باشد، میپزند. رستورانهای حلال آنها در لهاسا نه تنها مورد توجه مسلمانان، بلکه مورد استقبال گردشگران و حتی تبتیهای بودایی قرار گرفتهاست.
اقتصاد جامعه کاچی عمدتاً بر پایه تجارت استوار است. بسیاری از آنها در فروش فرش، ادویه، پارچه و صنایع دستی فعالیت دارند. مغازههای زعفران که هم زعفران ایرانی و هم زعفران محلی تبّت را میفروشند، از جمله کسبوکارهای موفق این جامعه هستند. مسلمانان خچه نقش مهمی در تجارت بین تبّت و دیگر مناطق داشتهاند و به عنوان پل ارتباطی بین فرهنگهای مختلف عمل کردهاند. با این حال، زندگی برای این جامعه چالشهایی نیز داشته است. در سالهای اخیر، با افزایش تعداد گردشگران و تغییرات اجتماعی، جامعه کاچی نیز با مسائلی مانند حفظ هویت فرهنگی و مذهبی خود در برابر جریان جهانی شدن روبرو شده است.
علیرغم تمام این چالشها، جامعه کاچی لهاسا نمونه بارزی از همزیستی مسالمتآمیز ادیان است. آنها نه تنها در مراسم مذهبی خود مانند رمضان و عید قربان مشارکت فعّال دارند، بلکه در جشنهای محلی تبّتی نیز حضور مییابند. این تعامل فرهنگی باعث شده است که لهاسا به شهری تبدیل شود که در آن ادیان مختلف نه در کنار هم، بلکه با هم زندگی میکنند. مسجد بزرگ لهاسا که معماری آن تلفیقی از سبک اسلامی و تبّتی است، نماد این هماهنگی فرهنگی است. درهای این مسجد نه تنها به روی مسلمانان، بلکه به روی همه کسانی که میخواهند درباره این فرهنگ بیاموزند، باز است. نسل جوان خچه امروز در حال یافتن راهی برای حفظ میراث اجدادی خود در جهان مدرن است. بسیاری از جوانان مسلمان لهاسا به دانشگاهها رفتهاند و در عین پایبندی به ارزشهای اسلامی، با دنیای جدید نیز ارتباط برقرار کردهاند. برخی از آنها در تلاش هستند تا تاریخ و فرهنگ جامعه کاچی را ثبت و حفظ کنند تا نسلهای آینده نیز از این میراث غنی بهرهمند شوند. در سالهای اخیر، تعدادی از روشنفکران کاچی کتابها و مقالاتی درباره تاریخ و فرهنگ جامعه خود نوشتهاند که به درک بهتر دیگران از این جامعه کمک کردهاست.
جامعه کاچی لهاسا با تمام ویژگیهای منحصربهفردش، نشان میدهد که تفاوتهای مذهبی لزوماً به تقسیم و جدایی نمیانجامد، بلکه میتواند به غنای فرهنگی یک جامعه بیانجامد. مسلمانان لهاسا در طول قرنها ثابت کردهاند که میتوان مسلمان بود و در عین حال تبّتی نیز بود. آنها نه تنها به فرهنگ تبتی احترام گذاشتهاند، بلکه بر آن تأثیر نیز گذاشتهاند. امروزه، غذاها، صنایع دستی و حتی برخی از واژههای زبان تبّتی تحت تأثیر این جامعه قرار گرفتهاند. این تعامل فرهنگی دوطرفه باعث شده است که لهاسا به شهری تبدیل شود که در آن تنوع نه به عنوان تهدید، بلکه به عنوان فرصتی برای رشد و یادگیری دیده میشود.
پس از ناهار، به سمت هتل راه افتادم تا کمی استراحت کنم. در مسیر برگشت، مردی تبّتی با ریشی کوتاه و کلاهی سفید که به سبک مسلمانان محلی بود، مرا صدا زد و به مغازه کوچکش دعوت کرد. مغازهاش پر از ادویههای رنگارنگ بود، اما چیزی که توجه مرا جلب کرد، زعفرانهای خوشبو و قرمز رنگش بود. او با افتخار توضیح داد که زعفران ایرانی هم دارد و حتی زعفران محلی تبّت را هم میفروشد. نمیدانستم در تبّت زعفران، آن هم در سطح وسیع کشت میشود. زعفران در دامنههای هیمالیا رشد میکند و عطرش کمی متفاوت است، اما کیفیّت خوبی دارد.
بعد از استراحتی کوتاه، عصر را به گشتوگذار در خیابان برخوار گذراندم. خیابان برخوار در قلب لهاسا، حلقه حیاتی است که معبد جوخانگ مقدّس را احاطه کرده و یکی از مهمترین مسیرهای کورا در تبّت محسوب میشود. این خیابان دایرهای شکل با سنگ فرشهای صیقلخورده از قرنها عبور زائران، هر روز میزبان صدها تبّتی است که با چرخهای دعا در دست و زمزمه مانتراهای مقدّس، آیین کورا را به جا میآورند. کورا (Kora) آیین سنّتی طواف پیرامون مکانهای مقدس در بودیسم تبّتی است که زائران با انجام آن به دنبال پالایش روحی، کسب merit (فضیلت) و تقرب به روشنبینی هستند. این چرخه مذهبی که معمولاً حول معابد، استوپاها یا کوههای مقدّس انجام میشود، تلفیقی از حرکت فیزیکی، مراقبه و نیایش است.
آیین کورا به عنوان یکی از کهنترین سنّتهای مذهبی در بودیسم تبّتی، ریشه در باورهای عمیق این آیین درباره تقدّس فضا و جهتگیری کیهانی دارد. قدمت این سنّت مقدّس به دوران پادشاه سونگتسن گامپو در قرن هفتم میلادی بازمیگردد، زمانی که بودیسم به صورت رسمی در تبّت گسترش یافت. بر اساس متون کهن بودایی، اوّلین اشکال کورا حول درخت بودی در بودگایا انجام شدهاند، جایی که بودا به روشنبینی رسید. در فلسفه بودایی، حرکت ساعتگرد در کورا نماد هماهنگی با نظم کیهانی و قانون دارما است، مفهومی که در قلب آموزههای بودایی جای دارد. این آیین در طول قرنها تکامل یافته و به بخشی جداییناپذیر از زندگی مذهبی تبّتیها تبدیل شده است.
ریشههای کورا را میتوان در باورهای باستانی تبّتی درباره تقدّس کوهها و مکانهای طبیعی نیز جستجو کرد. پیش از ورود بودیسم به تبّت، مردم این سرزمین به نیروهای ماوراءالطبیعه در طبیعت باور داشتند و کوهها و دریاچهها را مقدّس میشمردند. با آمیخته شدن این باورها با فلسفه بودایی، کورا به شکل امروزی آن پدید آمد. در متون بودایی مانند کانگیور و تنگیور، به اهمیّت طواف حول مکانهای مقدّس اشاره شده است. این متون تأکید میکنند که کورا نه تنها یک عمل فیزیکی، بلکه نوعی مراقبه در حرکت است که میتواند به پالایش کارما بینجامد.
در سنّت بودایی، کورا به عنوان روشی برای تجسم مسیر روشنبینی در نظر گرفته میشود. هر دور کامل حول مکان مقدّس، نمادی از چرخه سمساره و تلاش برای رهایی از آن است. حرکت ساعتگرد در این آیین، بازتابی از حرکت خورشید و ستارگان در آسمان است که در فلسفه بودایی نماد هماهنگی با نظم جهانی محسوب میشود. این جهتگیری خاص در بسیاری از مراسم بودایی دیگر نیز دیده میشود و نشاندهنده احترام به ساختار کیهانی است.
توسعه کورا در تبّت با ساخت معابد و استوپاهای بزرگ همراه بود. پادشاه سونگتسن گامپو که به عنوان بنیانگذار امپراتوری تبّتی شناخته میشود، نقش مهمی در تثبیت این سنّت داشت. او دستور ساخت معابد زیادی را داد که بسیاری از آنها به عنوان مسیرهای کورا مورد استفاده قرار گرفتند. در طول تاریخ تبّت، کورا به تدریج از یک آیین ساده به مجموعهای پیچیده از اعمال مذهبی تبدیل شد که شامل خواندن مانترا، چرخاندن چرخهای دعا و انجام پروستراسیون میشد.
آیین کورا در طول قرون متمادی نه تنها در تبّت، بلکه در سراسر منطقه هیمالیا گسترش یافت. امروزه این سنّت در میان تمام مکاتب بودیسم تبّتی، از جمله نیینگما، کاگیو، ساکیا و گلوگ مشترک است. اگرچه ممکن است در جزئیات اجرا تفاوتهای کوچکی وجود داشته باشد، اما اصل و اساس این آیین در تمام این مکاتب یکسان است. کورا به عنوان پلی بین دنیای مادی و معنوی، همچنان نقش مهمی در زندگی مذهبی بوداییان تبّتی ایفا میکند و ریشههای تاریخی و فلسفی عمیق آن، این سنّت را به یکی از غنیترین اعمال مذهبی در بودیسم تبدیل کرده است.آیین کورا در اشکال متنوعی اجرا میشود که هر کدام ویژگیهای منحصر به فرد خود را دارند. کورای معابد یکی از رایجترین انواع این آیین است که در آن زائران به طواف پیرامون معابد مقدّس میپردازند. معبد جوخانگ در لهاسا از مشهورترین این مکانهاست که زائران در حالی که چرخهای دعا میچرخانند و مانترا زمزمه میکنند، دور آن حرکت میکنند. کورای کوهستانی شکل دیگری از این آیین است که در آن زائران به طواف کوههای مقدّس میپردازند. کوه کایلاش به عنوان مقدّسترین کوه در بودیسم تبّتی، سالانه پذیرای هزاران زائر است که این سفر روحانی را انجام میدهند. این نوع کورا معمولاً چندین روز به طول میانجامد و چالشهای فیزیکی بیشتری دارد.
کورای شهری نوع دیگری از این آیین است که در آن زائران به طواف حول کل شهرهای مقدّس میپردازند. لهاسا به عنوان پایتخت سنّتی تبّت، مهمترین مکان برای این نوع کورا محسوب میشود. در این نوع کورا، زائران مسیرهای طولانیتری را طی میکنند و در طول راه از چندین معبد و استوپا دیدن میکنند. کورای داخلی شکل متفاوتی از این آیین است که در داخل معابد بزرگ انجام میشود. معبد پوتالا در لهاسا نمونه بارز این نوع کورا است که در آن زائران از طریق راهروهای پیچ در پیچ معبد حرکت میکنند و در مقابل محرابها و تصاویر مقدّس ادای احترام میکنند. این نوع کورا معمولاً در فضاهای بسته انجام میشود و حال و هوای متفاوتی دارد.
برخی از کوراها به صورت ترکیبی انجام میشوند و عناصری از انواع مختلف را در خود دارند. برای مثال، کورای اطراف دریاچه یامدروک در تبّت، هم ویژگیهای کورای کوهستانی را دارد و هم عناصری از کورای طبیعی را در خود جای داده است. کوراهای فصلی نیز وجود دارند که در زمانهای خاصی از سال انجام میشوند و معمولاً با جشنها و مراسم خاصی همراه هستند. در برخی موارد، زائران به جای راه رفتن، با انجام پروستراسیونهای کامل کورا را انجام میدهند که به آن کورای سجدهای گفته میشود. این نوع کورا از نظر فیزیکی بسیار demanding است و ممکن است هفتهها یا ماهها طول بکشد.
هر یک از این انواع کورا، با وجود تفاوتهای ظاهری، هدف مشترکی دارند که همان پالایش روحی و تقرب به روشنبینی است. انتخاب نوع کورا معمولاً به عوامل مختلفی مانند فصل، شرایط فیزیکی زائر، و اهمیّت مکان مورد نظر بستگی دارد. برخی زائران ترجیح میدهند در طول زندگی خود همه انواع کورا را تجربه کنند، در حالی که برخی دیگر به یک نوع خاص وفادار میمانند. تنوع در اشکال کورا این امکان را به زائران میدهد که با توجه به شرایط خود، مناسبترین راه را برای این سفر روحانی انتخاب کنند. این انعطافپذیری یکی از دلایل ماندگاری و محبوبیت آیین کورا در میان بوداییان تبّتی است.آیین کورا با مجموعهای از مراسم و آداب روحانی همراه است که هر کدام عمق معنوی خاصی دارند. زائران در حین طواف، مانتراهای مقدسی مانند "اوم مانی پادمه هوم" را زمزمه میکنند، این مانترا که نماد مهربانی و شفقت در بودیسم تبّتی است، با هر قدم تکرار میشود و فضایی روحانی ایجاد میکند. همراه با خواندن مانترا، چرخاندن چرخهای دعا یا مانی چاکرا نیز بخش جداییناپذیر کورا است، این چرخها که پر از طومارهای دعا هستند، با هر چرخش نماد انتشار برکت و خیر در جهان محسوب میشوند. بسیاری از زائران در طول مسیر کورا، پروستراسیونهای کامل انجام میدهند، این سجدههای عمیق که شامل دراز کشیدن کامل بر زمین است، نشانهای از فروتنی مطلق در برابر حقیقت است.
تقدیم هدایا به مکانهای مقدّس نیز از آداب مهم کورا محسوب میشود، زائران کره یاق، پارچههای رنگی و سایر پیشکشها را در مکانهای خاصی از مسیر قرار میدهند. روشن کردن چراغهای کرهای از دیگر مراسمی است که در طول کورا انجام میشود، این چراغها که با کره یاق روشن میشوند، نماد روشنگری و خرد بودایی هستند. زائران معمولاً در مکانهای خاصی از مسیر توقف میکنند تا در مراسم گروهی شرکت کنند، این توقفها فرصتی برای استراحت، نیایش جمعی و تبادل تجربیات معنوی است. برخی از زائران در طول کورا روزه میگیرند یا از خوردن گوشت خودداری میکنند، این کار را بخشی از پالایش درونی میدانند.
مراسم کورا معمولاً در سکوت یا با حداقل گفتگو انجام میشود، این سکوت به تمرکز بر اعمال روحانی کمک میکند. زائران در طول مسیر از گذاشتن ردپای منفی بر محیط خودداری میکنند و به تمیزی و احترام به طبیعت توجه ویژهای دارند. در پایان هر دور کامل کورا، زائران معمولاً در مکان خاصی جمع میشوند تا مراسم پایانی را انجام دهند، این مراسم ممکن است شامل خواندن دعاهای خاص، تقدیم نهایی هدایا و روشن کردن چراغهای بیشتر باشد. تمام این آداب و مراسم در کنار هم، کورا را به تجربهای عمیقاً معنوی تبدیل میکنند که برای زائران جنبهای تحولآفرین دارد.آیین کورا سرشار از نمادهای عمیق معنوی است که هر کدام حامل پیامهای فلسفی والایی هستند. حرکت ساعتگرد زائران در این آیین، نماد هماهنگی با دهرمه یا قانون کیهانی است که بر اساس آموزههای بودایی، نظم حاکم بر جهان را نشان میدهد. این جهت حرکت خاص، بازتابی از مسیر خورشید و چرخش ستارگان در آسمان است که در فرهنگ تبّتی نشانه همسویی با نظم طبیعی عالم محسوب میشود. دور زدن مکان مقدّس در کورا، بیانگر سیر تدریجی روح به سوی حقیقت است، همانگونه که مسیر روشنشدگی در بودیسم، فرایندی تدریجی و تکاملی است. هر قدمی که زائر برمیدارد، نماد پیشرفتی در مسیر شناخت خود و رهایی از وهمهای دنیوی است.
تکرار دورهای کورا، استعارهای از چرخه سمساره یا تولدّهای مکرر است که در فلسفه بودایی، زنجیرهای از رنجها محسوب میشود. هر دور کامل حول مکان مقدّس، هم یادآور این چرخه ابدی است و هم نشاندهنده تلاش برای رهایی از آن از طریق اعمال نیک و مراقبه. مسیر دایرهای کورا نیز نمادی از وحدت وجود و پیوند همه پدیدهها با یکدیگر است که از مفاهیم کلیدی در عرفان بودایی به شمار میرود. پنج نقطه تماس در پروستراسیونهای حین کورا - پیشانی، دو کف دست و دو زانو - نمایانگر رهاسازی پنج سمّ ذهنی شامل نادانی، خشم، غرور، حسادت و وابستگی هستند.
چرخهای دعا که زائران در طول کورا میچرخانند، نماد گردش دارما و انتشار برکتهای معنوی در سراسر جهان است. مانتراهایی که زمزمه میشوند، نه تنها ارتعاشات مثبت ایجاد میکنند، بلکه یادآور این اصل بودایی هستند که صوت و ذهن در عمیقترین سطح با یکدیگر مرتبط هستند. روشن کردن چراغهای کرهیاق، استعارهای از روشنگری درونی و پرتوافشانی خرد بودایی در تاریکی نادانی است. حتی نفسهای زائر در حین کورا به عنوان نمادی از گذرا بودن زندگی و اهمیت حضور در لحظه تفسیر میشوند.تمامی این نمادها در کنار هم، شبکه پیچیدهای از معانی را تشکیل میدهند که کورا را به مراسمی فراتر از یک طواف ساده بدل میکند. این آیین در حقیقت نمایشی زنده و پویا از فلسفه بودایی است که در آن هر حرکت، هر شیء و هر عمل، دروازهای به سوی درک عمیقتر حقایق وجود میشود.
آیین کورا به عنوان یک تمرین روحانی عمیق در بودیسم تبّتی، فواید معنوی بیشماری برای زائران به همراه دارد. بر اساس آموزههای بودایی، انجام کورا موجب پالایش کارماهای منفی میشود چرا که هر قدم در این مسیر مقدّس، بخشی از بار سنگین اعمال ناشایست گذشته را سبک میکند. این آیین با ایجاد فضیلت یا پونیا، ذخیرهای از اعمال نیک برای زائران فراهم میآورد که در مسیر روشنگری بسیار ارزشمند است. حرکت آرام و ریتمیک در کورا، شرایط ایدهآلی برای تقویت تمرکز و مراقبه ایجاد میکند، به گونهای که بسیاری از زائران در حین طواف به حالتی از آگاهی خالص و حضور در لحظه دست مییابند.
ارتباط عمیقتری که زائران در طول کورا با مکان مقدس برقرار میکنند، یکی دیگر از فواید روحانی این آیین است. این ارتباط تنها محدود به مکان فیزیکی نیست، بلکه درکی ژرف از حضور مقدّس در تمامی پدیدهها را به همراه دارد. کورا با ترکیب حرکت فیزیکی و تمرینهای ذهنی، نوعی مدیتیشن پویا ایجاد میکند که هم برای مبتدیان و هم برای تمرین کنندگان پیشرفته مفید است. این آیین همچنین فرصتی برای رهاسازی تدریجی وابستگیهای دنیوی و تقویت نگرش رهایی بخش بودایی فراهم میآورد.در سطحی عمیقتر، کورا تمرینی برای پرورش مهربانی و شفقت (بودهیچیتا) محسوب میشود، چرا که زائران در طول مسیر همواره به فکر رهایی تمام موجودات از رنج هستند. این تمرین روحانی به تدریج دیوارهای ذهنی بین خود و دیگران را از بین میبرد و وحدت وجود را تجربه میکند. کورا همچنین فرصتی برای توبه و بازنگری در اعمال گذشته است، به گونهای که بسیاری از زائران پس از انجام آن احساس سبکی و پاکی عمیقی را گزارش میدهند. در نهایت، این آیین کهن مسیری مستقیم برای تقرب به حالت روشن بینی و درک حقیقت نهایی در تعالیم بودایی محسوب میشود.
آیین کورا در جهان امروز با چالشهای متعددی روبرو شده که ماهیت سنّتی این مراسم را تحت تأثیر قرار داده است. ورود روزافزون گردشگران غربی به مناطق مقدّس تبّتی، فضای معنوی کورا را دگرگون کرده است؛ بسیاری از این گردشگران بدون درک عمق معنایی این آیین، تنها به عنوان ناظر یا برای تجربهای متفاوت در مراسم حاضر میشوند که این امر گاهی موجب کاهش تمرکز زائران واقعی میگردد. محدودیتهای سیاسی در برخی مناطق تبّتینشین نیز انجام آزادانه این آیین را با مشکل مواجه ساخته، به طوری که در بعضی موارد، زائران مجبور به تعدیل یا تغییر مسیرهای سنّتی کورا شدهاند. نسل جوان تبّتی که بیشتر در معرض فرهنگ جهانی قرار دارد، گاهی رابطهای پیچیده با این سنّت کهن برقرار میکند؛ برخی از جوانان به دنبال تفسیرهای مدرن از کورا هستند، در حالی که دیگران کاملاً از آن فاصله گرفتهاند.
توسعه شهری و ساختوسازهای جدید در اطراف مکانهای مقدّس، مسیرهای سنّتی کورا را تغییر داده و گاهی فضای روحانی آن را مخدوش کرده است. افزایش حضور فروشندگان سوغاتی و کسبه در مسیرهای کورا نیز جنبه تجاری به این آیین بخشیده که با اهداف اصلی آن در تناقض است. در برخی موارد، تفاوتهای فرهنگی بین زائران محلی و گردشگران موجب بروز تنشهایی شده که آرامش لازم برای انجام مراسم را برهم میزند. دسترسی آسان به اطلاعات دیجیتال درباره کورا نیز اگرچه از یک سو موجب شناخت بیشتر شده، اما از سوی دیگر برخی را به انجام سطحی و توریستی این آیین سوق داده است.با این حال، بسیاری از جوامع تبّتی در حال یافتن راههایی برای حفظ اصالت این سنّت در جهان مدرن هستند. برخی معابد برنامههای آموزشی برای گردشگران علاقهمند ترتیب میدهند تا با احترام و آگاهی بیشتری در مراسم شرکت کنند. نسل جوانی از تبّتیها نیز در حال بازتعریف رابطه خود با این آیین هستند و میکوشند بین ارزشهای سنّتی و زندگی مدرن تعادل برقرار کنند. در نهایت، تداوم آیین کورا در عصر حاضر نشاندهنده انعطافپذیری و عمق این سنّت کهن است که علیرغم تمام چالشها، همچنان جایگاه خود را به عنوان بخشی زنده از فرهنگ تبّتی حفظ کرده است.
معماری سنّتی تبّتی در دو طرف خیابان با دیوارهای سفید، پنجرههای مشبک چوبی و سقفهای سیاه و طلایی، فضایی اصیل و روحانی خلق کرده است. مغازههای کوچک و بزرگ در امتداد برخوار، سوغاتیهای مذهبی از جمله چرخهای دعا، مهرههای مانی، طومارهای تانکا و مجسمههای بودا را به زائران عرضه میکنند.
فضای برخوار آمیختهای از معنویت و زندگی روزمره است، جایی که صدای زمزمه مانتراها با بوی کره یاق و عود درهم میآمیزد و نور خورشید از میان پرچمهای دعای تبّتی که بر بامها نصب شدهاند، به زمین میتابد. در ساعات اولیه صبح، زائران مسنتر را میتوان دید که با لباسهای سنّتی تبّتی، پروستراسیونهای کامل انجام میدهند، در حالی که توریستها با احترام از کنارشان عبور میکنند. بعدازظهرها، برخوار شلوغتر میشود و صدای چرخهای فلزی دعا که بر روی ریلهای مخصوص میچرخند، فضایی پرانرژی ایجاد میکند. قهوهخانههای سنّتی تبّتی در گوشه و کنار خیابان، محل استراحت زائران پس از انجام کورا هستند، جایی که با چای کرهای تبّتی (پوچا) و نان سوختنی (بالپه) از خود پذیرایی میکنند.
برخوار نه تنها یک مکان مذهبی، بلکه شاهرگ فرهنگی لهاسا محسوب میشود که در طول قرنها شاهد تحولات تاریخی بسیاری بوده است. در ایام خاصی مانند سال نو تبّتی (لوسار)، خیابان با چراغها و تزئینات رنگارنگ آراسته میشود و مراسم رقص ماسکهای آیینی در آن برگزار میگردد. امروزه برخوار با چالشهای مدرنیته نیز روبرو است، از جمله ورود فروشگاههای مدرن و کالاهای الکترونیکی که در کنار مغازههای سنّتی قد علم کردهاند. با این حال، روح اصیل این مکان همچنان پابرجاست و هر زائری که پا به این خیابان میگذارد، حس میکند به قلب تبّت سنّتی وارد شده است. برخوار نماد زندهای از تلفیق مذهب، تاریخ و فرهنگ تبّتی است که تجربه قدم زدن در آن، خاطرهای فراموشنشدنی برای هر بازدیدکننده به جا میگذارد.
ادامه دارد...
جواد عابد خراسانی
قسمت هشتم...
دیدگاه خود را بنویسید