* چومولونگما نام محلی قله اورست در منطقه تبت و چین میباشد.
قسمت چهارم: بازدید از قصر پوتالا، قلب تپنده بودیسم تبّتی
امروز روز موعود بود؛ روزی که قرار بود از قصر پوتالا، این نماد باشکوه بودیسم تبّتی و یکی از شگفتانگیزترین بناهای تاریخی جهان دیدن کنم. پس از صرف یک صبحانه سبک در هتل، به همراه لیدر محلیام، تنزینگ، به سمت این قصر افسانهای حرکت کردیم. هوای لاسا کمی سرد بود، اما آفتاب درخشانِ صبحگاهی حال وهوای خاصی به شهر داده بود.
رسیدیم به پایین قصر. از دور، هیبت قصر پوتالا با آن دیوارهای سرخ و سفید و سقفهای طلایی، نفس را در سینه حبس میکرد. تنزینگ توضیح داد که این قصر در اصل کاخ زمستانی دالاییلاما بوده و بیش از ۱۳۰۰ سال پیش ساخته شده است. بلیطها را گرفتیم و وارد محوطه شدیم. اولین چیزی که توجهام را جلب کرد، پلههای بیانتهایی بود که تا بالای قصر امتداد داشت. تنزینگ خندید و گفت: این پلهها بخشی از آزمون معنوی بازدیدکنندگان است. با هر قدمی که بالا میرفتم، هم نفس نفس میزدم و هم از دیدن مناظر اطراف شگفتزده میشدم. از این ارتفاع، شهر لاسا مانند یک نقشه گسترده زیر پاهایم دیده میشد.
وقتی به بالای پلهها رسیدیم، تنزینگ شروع به توضیح درباره معماری قصر کرد: ساختمان سرخ (قصر سرخ) مرکز اداری و مذهبی است. رنگ قرمز نماد قدرت و حمایت در بودیسم تبّتی است و محل برگزاری مراسم مهم است.ساختمان سرخ قصر پوتالا (پوترانگ مارپو به زبان تبّتی) که بهعنوان قلب تپندهی این مجموعه شناخته میشود، برای قرنها نماد حکومت دینی-سیاسی تبّت محسوب میشد. این بخش از قصر در قرن هفدهم میلادی به دستور دالاییلامای پنجم (لوبسانگ گیاتسو) ساخته شد و طی سالهای ۱۶۴۵ تا ۱۶۹۴ بهتدریج تکمیل گردید. استفاده از خاک سرخ و مواد معدنی محلی در ساخت دیوارهای این بنا، دلیل نامگذاری آن به ساختمان سرخ است. این سازهی سیزده طبقه با معماری چشمنواز خود که ترکیبی از سبکهای تبّتی، هندی و چینی است، مرکز اصلی ادارهی حکومت، اتّخاذ تصمیمات سیاسی و برگزاری مراسم مهم مذهبی به شمار میرفت.در طول تاریخ تبّت، ساختمان سرخ مقر حکومت دالاییلاماها بود که همزمان نقش رهبر مذهبی و حاکم سیاسی تبّت را بر عهده داشتند. نظام حکومتی تبّت بهصورت تئوکراسی (حکومت دینی) اداره میشد که در آن تمامی قدرتهای سیاسی و مذهبی در شخص دالاییلاما متمرکز شده بود. در این ساختمان، امور مهمی چون تصمیمگیریهای حکومتی توسط وزیران و مقامات عالیرتبه، ملاقات با نمایندگان خارجی از جمله سفیران مغول، چین و بریتانیا، و همچنین صدور فرامین و قوانین مربوط به ادارهی تبّت انجام میگرفت.
![]() | ![]() |
تالار بزرگ همایشها با نقاشیهای دیواری (تانکا) تزیین شده بود و محل برگزاری جلسات مهم دولتی و مراسم مذهبی بزرگ محسوب میشد. تالار تاجگذاری نیز مکانی بود که در آن دالاییلاماهای جدید بر تخت نشسته و به طور رسمی معرفی میشدند. معبد اصلی ساختمان سرخ میزبان مراسم دعا و تشریفات مذهبی بود، در حالیکه اتاقهای وزیران و مشاوران بهعنوان محل کار کابینهی حکومتی تبّت عمل میکرد.
در قرن هفدهم، دالاییلامای پنجم از این ساختمان برای وحدت بخشیدن به تبّت و ایجاد حکومتی متمرکز استفاده کرد. در قرن هجدهم، درگیریهای داخلی و مداخلات امپراتوری چینگ (چین) در امور تبّت موجب شد برخی تصمیمات تحت تأثیر پکن گرفته شود. نقطهی عطف تاریخی این ساختمان در سال ۱۹۵۹ رقم خورد، زمانی که پس از شکست قیام تبّتیها علیه حکومت چین، دالاییلامای چهاردهم از تبّت گریخت و ساختمان سرخ به موزه تبدیل شد.
![]() | ![]() |
امروزه ساختمان سرخ بهعنوان بخشی از میراث جهانی یونسکو، پذیرای گردشگران از سراسر جهان است که برای تماشای عظمت گذشتهی تبّت به این مکان میآیند. قدمزدن در راهروهای این بخش، این امکان را فراهم میکند که هنوز هم بتوان قدرت و شکوهی را که روزگاری در این دیوارها جریان داشت، احساس کرد. هر سنگ، هر نقاشی دیواری و هر تالار، روایتی گویا از صلح، جنگ، ایمان و سیاست را به نمایش میگذارد. این ساختمان نهتنها یک بنای تاریخی، بلکه گواهی زنده بر هویت تبّتیهاست؛ مردمی که علیرغم ازدستدادن مرکز حکومتی خود، هنوز به آیندهای روشن امید بستهاند.
ساختمان سفید قصر پوتالا (پوترانگ کارپو) به عنوان بخش مسکونی و اداری این مجموعهی عظیم، نمادی از صلح و پاکی در فرهنگ تبّتی محسوب میشود. این بخش که در قرن هفدهم میلادی تکمیل شد، برخلاف ساختمان سرخ که مرکز قدرت سیاسی بود، بیشتر به امور روزمرهی دالاییلاما و راهبان عالیرتبه اختصاص داشت. رنگ سفید نمادین این ساختمان که از آهک و شیر استفاده شده در ساخت آن نشأت میگیرد، بیانگر خلوص و آرامش در آیین بودایی تبّتی است.
دالاییلاما به عنوان بالاترین مرجع دینی و سیاسی تبّت، در این ساختمان زندگی و فعّالیّت میکرد. اتاقهای خصوصی دالاییلاما در طبقات فوقانی ساختمان سفید قرار دارد که شامل حجرهی مراقبه، کتابخانهی شخصی و اتاق پذیرایی از مهمانان ویژه میشود. زندگی روزمرهی دالاییلاما ترکیبی از امور مذهبی و سیاسی بود؛ صبحها با مراقبه و مطالعهی متون مقدس آغاز میشد و پس از آن به امور حکومتی میپرداخت. این سبک زندگی نشاندهندهی تلفیق ناگسستنی دین و سیاست در نظام تبّتی بود.معماری ساختمان سفید با طراحی دقیق و کاربردی خود، نیازهای یک مرکز اداری-مسکونی را برآورده میساخت. این بخش شامل: تالارهای متعدد برای آموزش و بحثهای فلسفی، محل اقامت راهبان بلندپایه، دفاتر اداری برای مدیریت امور داخلی قصر و انبارهای بزرگ برای ذخیرهی آذوقه و مایحتاج بود.نقش دالاییلاما در آیین بودایی تبّتی بسیار فراتر از یک رهبر مذهبی معمولی است. در باور تبّتیها، دالاییلاما تجسم بودای مهربانی (چنرزیگ) محسوب میشود و بهعنوان واسطهای بین جهان مادی و معنوی عمل میکند. این جایگاه منحصربهفرد، به دالاییلاما این اختیار را میداد که همزمان بر امور دینی و سیاسی تبّت نظارت کند. تصمیمات مهم حکومتی اغلب پس از مشورت با مشاوران مذهبی و انجام مراسم خاص گرفته میشد.
![]() | ![]() |
قصر پوتالا به طور کلی نمادی از نظام حکومتی تبّت پیش از سال ۱۹۵۹م بود که در آن دین و سیاست بهصورت جداییناپذیری درهم تنیده بودند. ساختمان سفید به عنوان بخشی از این مجموعه، محل تصمیمگیریهای مهمی بود که سرنوشت تبّت را رقم میزد. امروزه این بخش از قصر به عنوان موزه مورد بازدید عموم قرار میگیرد، اما هنوز هم روح فرهنگ غنی تبّتی در دیوارهای آن احساس میشود.
ارتباط دالاییلاما با ساختمان سفید قصر پوتالا نمونهای بارز از نظام حکومتی تبّت بود که در آن قدرت مذهبی و سیاسی در یک شخص متمرکز شده بود. این شیوهی حکمرانی که قرنها در تبّت جریان داشت، نه تنها ساختار سیاسی، بلکه تمام جنبههای زندگی اجتماعی و فرهنگی تبّتیها را تحت تأثیر قرار داده بود. قصر پوتالا با دو بخش سفید و سرخ خود، تجسم فیزیکی این ایدئولوژی منحصربهفرد به شمار میرفت. دالاییلامای چهاردهم آخرین دالاییلامای ساکن در این قصر بود.
![]() | ![]() |
دالاییلامای چهاردهم، تنزین گیاتسو، یکی از شناخته شدهترین چهرههای مذهبی و سیاسی معاصر است که در شش ژوئیه ۱۹۳۵م در روستای کوچک تاکتسر در شمال شرقی تبّت به دنیا آمد. او در سن دو سالگی به عنوان باززاییِ دالاییلامای سیزدهم شناسایی شد و در مراسمی رسمی به مقام دالاییلامایی منصوب گردید. این انتخاب بر اساس نشانهها و پیشگوییهای روحانیون بلندپایهی بودایی انجام شد که معتقد بودند روح دالاییلامای پیشین در این کودک تجلی یافته است.
تنزین گیاتسو دوران کودکی خود را در قصر پوتالا گذراند و تحت آموزشهای فشردهی مذهبی و فلسفی قرار گرفت. او در سنین نوجوانی به مطالعهی متون مقدس بودایی، منطق، فلسفه و زبانهای مختلف پرداخت و به زودی به عنوان یک استاد برجستهی مذهبی شناخته شد. در سال ۱۹۵۰م، زمانی که تنها ۱۵ سال داشت، با تهاجم ارتش چین به تبّت مواجه شد و ناگزیر مسئولیت رهبری سیاسی و مذهبی تبّت را در شرایطی بحرانی بر عهده گرفت.
در سال ۱۹۵۹م، پس از قیام نافرجام تبّتیها علیه حکومت چین، دالاییلاما مجبور به ترک تبّت شد و به همراه هزاران تن از پیروانش به هند پناه برد. از آن زمان، او در شهر دارامسالا اقامت گزید و دولت تبّت در تبعید را تشکیل داد. تنزین گیاتسو در طول دههها تبعید، به عنوان نماد مقاومت تبّتیها و مدافع حقوق بشر شناخته شد و جایزهی صلح نوبل را در سال ۱۹۸۹م دریافت کرد.
دالاییلامای چهاردهم همواره بر صلحطلبی، گفتوگوی بینادیانی و حقوق بشر تأکید داشته است. او معتقد است که تبّت باید به شکلی مسالمتآمیز به خودمختاری فرهنگی و مذهبی دست یابد، نه از طریق خشونت. یکی از مشهورترین گفتههای او این است:
صلح در جهان از صلح درون افراد آغاز میشود.
او همچنین به دنبال ترویج ارزشهایی مانند همدردی، مدارا و تعادل زیستمحیطی در سطح جهانی بوده و بارها درباره اهمیت حفظ فرهنگ تبّتی در برابر نابودی هشدار داده است. تنزین گیاتسو در سالهای اخیر از مقام سیاسی خود کنارهگیری کرده و بیشتر بر نقش مذهبی خود تمرکز نموده است. با این حال، او همچنان به عنوان چهرهای تاثیرگذار در جهان شناخته میشود که نهتنها برای تبّتیها، بلکه برای تمام کسانی که به صلح و عدالت جهانی باور دارند، الهامبخش است. زندگی او روایتی از مقاومت، خردورزی و امید است؛ امیدی که میگوید حتّی در سختترین شرایط، میتوان با مهربانی و درایت، تغییر ایجاد کرد.
پایم را که در یک راهروهای اسرارآمیز جدید میگذارم، گویی به دل تاریخ زندهی بودیسم تبتی قدم نهادهام! دیوارهای سرخ و سفید این قصر افسانهای، هرکدام روایتی از عرفان و حکمت را در خود نهفته دارند و مرا مسحور شکوه و معنویت خود میکنند. با هر پلهای که بالا میروم، اشتیاقم برای کشف رازهای پنهان در اتاقهای مقدس و تالارهای باستانی بیشتر میشود؛ از نقاشیهای دیواری پرجزئیات که صحنههایی از زندگی بودا را روایت میکنند تا تختهای طلاییای که روزی دالایی لاماهای بزرگ بر آنها نشسته بودند. نفسهایم به شماره میافتد. این فکر میکنم که این دیوارها شاهد چه لحظههای تاریخیای بودهاند - از مراسم مذهبی پر شکوه تا تصمیمهای سیاسی سرنوشتساز. گویی با هر قدم، بیشتر در عمق فلسفهی بودیسم تبتی غرق میشوم و اشتیاقی سیریناپذیر برای شنیدن هرچه بیشتر از اسرار این قصر شگفتانگیز در وجودم شعله میکشد. تنزینگ در مورد پانچنلاما توضیح میدهد و من سراپا گوشم. هر چه بیشتر در مورد داستان این قصر و آدمهای آن میشنوم، انرژی بیشتری برای کشف ناشناختههای آن در خودم احساس میکنم.
![]() | ![]() |
پانچنلاما دومین مقام مهم در سلسله مراتب مذهبی بودیسم تبّتی پس از دالاییلاما محسوب میشود. این عنوان به معنای "دانشمند بزرگ" است و به عنوان یکی از مهمترین مقامهای معنوی در مکتب گلوگپای بودیسم تبّتی شناخته میشود. پانچنلاما بهعنوان استاد اصلی دالاییلاما عمل میکند و نقش کلیدی در شناسایی و آموزش دالاییلاماهای آینده دارد.
انتخاب پانچنلاما، مانند دالاییلاما، بر اساس نظام تنزین (باززایی) انجام میشود. پس از درگذشت پانچنلاما، راهبان بلندپایه به جستجوی کودکانی میپردازند که نشانههایی از باززایی پانچنلامای قبلی را در خود دارند. این فرآیند شامل بررسی خوابها، نشانههای طبیعی و آزمونهای مختلف برای شناسایی کودک مورد نظر است. آخرین پانچنلامای به رسمیت شناخته شده توسط جامعه تبّتی، پانچنلامای دهم (چوکی گیالتسن) بود که در سال ۱۹۳۷ متولد شد و در سال ۱۹۸۹ درگذشت.
پس از درگذشت پانچنلامای دهم، اختلاف نظر جدی بین دولت چین و دالاییلاما درباره شناسایی جانشین او به وجود آمد. در سال ۱۹۹۵، دالاییلاما، گندون چوکی نیما را به عنوان پانچنلامای یازدهم شناسایی کرد. اما دولت چین این انتخاب را نپذیرفت و این کودک شش ساله و خانوادهاش ناپدید شدند. در عوض، چین پسری به نام گیاینکای نوربو را به عنوان پانچنلاما معرفی کرد که مورد پذیرش جامعه تبّتی در تبعید قرار نگرفت.
![]() | ![]() |
پانچنلاما در سنّت بودیسم تبّتی نقش مهمی در حفظ و انتقال آموزههای بودایی دارد. او نه تنها مسئول آموزش دالاییلامای آینده است، بلکه به عنوان مرجع مهمی در تفسیر متون مقدس بودایی و هدایت معنوی جامعه تبّتی عمل میکند. پانچنلامای دهم در طول زندگی خود بر اهمیت آموزش مدرن در کنار آموزشهای سنتی بودایی تأکید داشت و معتقد بود که تبّتیها باید دانش جدید را با خرد کهن درآمیزند.
در مورد پانچنلامای یازدهم (گندون چوکی نیما) که توسط دالاییلاما شناسایی شد، اگرچه اطلاعات کمی در دسترس است، اما گفته میشود او در بازداشت خانگی به سر میبرد. این وضعیت موجب نگرانی جامعه بینالمللی شده و بسیاری از سازمانهای حقوق بشری خواستار آزادی او هستند. پانچنلاما به عنوان نماد وحدت تبّتیها و حافظ سنتهای بودایی، نقشی حیاتی در آینده سیاسی و مذهبی تبّت ایفا میکند.
در یکی از تالارها، گروهی از راهبان مشغول مراقبه بودند. صدای زمزمه مانتراها و بوی عود فضایی رازآلود و آرامشبخش ایجاد کرده بود. تنزینگ گفت که بسیاری از تبّتیها هنوز اینجا را مقدّس میدانند، حتی اگر دالاییلاما دیگر در آن زندگی نکند. وقتی از قصر خارج شدیم، خورشید به اوج رسیده بود. به این بنای عظیم که قرنهاست نماد مقاومت و ایمان مردم تبّت است نگاه کردم و با حسرت از آخرین اتاق آن عبور کردم. این بازدید نه فقط یک گردش تاریخی، بلکه سفری به عمق فرهنگ و معنویت بود. حالا دیگر میفهمم چرا میگویند قصر پوتالا فقط یک ساختمان نیست؛ روح تبّت است که در سنگ و رنگ و طلا تجلی یافته.
نحوه بازدید از قصر پوتالا طوری طراحی شده است که شما از یک مسیر وارد شده و طبق یک روند تعریف شده از بعضی قسمتهای بنا بازدید میکنید. با این که این قصر بیش از 1000 اتاق دارد، شما فقط از تعداد معدودی از آنها بازدید میکنید. محل اقامت دالاییلامای چهاردهم یکی از قسمتهای جذاب این بازدید به شمار میرود.
در قلب قصر پوتالا، به ویژه در بخشی که به قصر سرخ معروف است، هشت مقبره باشکوه و طلاکاری شده قرار دارد که هر یک به یکی از دالایی لاماهای گذشته تعلق دارد. این مقبرهها که در اصطلاح تبتی «چورتن» نامیده میشوند، در واقع استوپاهایی هستند که با ظرافت و دقت بسیاری ساخته و تزئین شدهاند. استوپاها در آیین بودایی سازههای نمادینی هستند که معمولاً برای نگهداری یادگارهای مقدس یا بقایای بزرگان دینی ساخته میشوند. ساختار معماری استوپاها از پایهای مربعشکل شروع میشود که نماد زمین است، سپس به بدنهای گنبدی شکل میرسد که نماد آسمان میباشد. و در نهایت به بخش هارمیکا و چترهای تزئینی ختم میشود که نشانهای از تعالی روحانی و روشنگری است.
مجللترین و بزرگترین این مقبرهها متعلق به دالاییلامای پنجم است که خود بانی ساخت قصر پوتالا بود. این مقبره عظیم با حدود چهار متر ارتفاع و بیش از ۳.۷ تن طلای خالص، یکی از باشکوهترین آثار هنری تبتی به شمار میرود. سطح این مقبره با هزاران سنگ قیمتی از جمله الماس، مروارید، مرجان و فیروزه تزئین شده و نقوش پیچیده بودایی که داستانهایی از زندگی بودا و دالاییلاماها را روایت میکنند، بر روی آن حکاکی شدهاند. مقبره دالاییلامای سیزدهم نیز که دومین مقبره بزرگ در پوتالا محسوب میشود، با بیش از بیست هزار مروارید و سنگهای قیمتی تزئین شده و دیوارنگارههای مفصلی که صحنههایی از زندگی او را به تصویر میکشند، زینت بخش اطراف آن هستند.
ساختار این مقبرهها به گونهای طراحی شده که نه تنها محل دفن جسمانی این رهبران معنوی، بلکه تجسمی از آموزههای بودایی و نمادی از سیر تکامل روحانی محسوب میشوند. در معماری تبتی-بودایی، هر بخش از استوپا معنای نمادین خاصی دارد: پایه مربعشکل نماد ثبات و استواری است، گنبد مدور نشانه کیهان و وحدت وجود است، و چترهای طلایی بر فراز آن نماد حفاظت از تعالیم بودایی و هدایت موجودات به سوی روشنگری است. این نمادگرایی عمیق در کنار هنر ظریف تبتی که در تزئینات به کار رفته، مقبرههای دالایی لاماها را به آثاری بینظیر تبدیل کرده است.
ادامه دارد...
جواد عابد خراسانی
دیدگاه خود را بنویسید